شیوانا استاد معرفت بود.یک روز صبح زود شیوانا سراسیمه وارد معبد شد و از تمام سالکین خواست تا معبد را به سرعت ترک کنند.چرا که او رویای زلزله ای را دیده است که تمام ساختمان های ضعیف شهر از جمله معبد را خراب خواهد کرد.کاهن معبد شیوانا را مسخره کرد و به حاضرین گفت که خدای معبد از آنها محافظت خواهد کرد و امن ترین جا برای جستن از خطر زلزله معبد است
عده ای از سالکین از معبد بیرون آمدند و عده ای دیگر در آن ماندند.ساعتی نگذشت که پیش بینی شیوانا به حقیقت پیوست و زلزله ای مهیب تمام ساختمان های ضعیف شهر از جمله معبد را روی سر ساکنین خود خراب کرد.کاهن و کسانی که در معبد مانده بودند همه گی زیر آوار از بین رفتند.یکی از شاگردان شیوانا با کنایه و دلخوری از استاد پرسید:چرا خداوند به کاهن و عبادت کنندگان کمک نکرد؟آنها به خانه خدا پناه برده بودند.؟
شیوانا با تبسم گفت:خداوند به آنها کمک کرد.خداوند به خواب من آمد و خبر زلزله را برایم آورد.در واقع خداوند از زبان من خطر را به انها یادآور شده بود.کاهن و بقیه کافی بود چشمان خود را باز می کردند و میدیدند که خانه خدا تمام عالم است وفقط نه معبد و فقط کافی بود آنها از یک خانه خدا به خانه ای امن تر پناه می بردند...
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
آناهید،الهه آب
ها و
آدرس
anahid.LXB.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.